معنی کنایه از ولخرج

واژه پیشنهادی

حل جدول

ولخرج

مسرف

خراج، بادبدست


کنایه از ولخرج

باد دست

باددست


ولخرج و پرمصرف

مسرف


ولخرج و اسراف کننده

باددست

مترادف و متضاد زبان فارسی

ولخرج

بادبدست، خراج، خراج، گشاده‌باز، مبذر، متلف، مسرف،
(متضاد) خسیس

فرهنگ عمید

ولخرج

آن که پول خود را بیهوده خرج می‌کند،


کنایه

(ادبی) در بیان، کلمه‌ای که غیر از معنی حقیقی خود، برای معنی و مدلول دیگری استعمال شود، مانندِ کاسه‌سیاه و سیه‌کاسه (= بخیل، خسیس)،
سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند،
(اسم مصدر) (ادبی) گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند،
* کنایه زدن: (مصدر لازم) کنایه گفتن، کلمۀ کنایه‌آمیز به کسی گفتن،

فارسی به عربی

ولخرج

مبذر

لغت نامه دهخدا

کنایه

کنایه. [ک ِ ی َ / ی ِ] (از ع، اِ) کنایه. کنایت. رجوع به کنایت و ماده ٔ قبل و ترکیبهای این کلمه شود.

فرهنگ معین

کنایه

(کِ یِ) [ع. کنایه] (مص ل.) گفتن سخنی که بر غیر موضوع اصلی خود دلالت کند مانند ناخن خشک به معنی خسیس و ممسک. ج. کنایات.

معادل ابجد

کنایه از ولخرج

933

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری